آموزش دروس مطالعات علوم اجتماعي

آموزش دروس مطالعات علوم اجتماعي
مطالب مربوط به دروس دوره راهنمايي مانند تاريخ وجغرافيا و اجتماعي و مطالب جالب مانند ديگر همچون مقاله يا تحقيقات دانش آموزي پاور پووينت ها و عكس هاي آموزشي  
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان

 آموزش مطالعات علوم اجتماعي

 و آدرس

 fardanegar.LoxBlog.com

 لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

انسان با توجه به نيازها، ارزشها و هدف هاي خود محيط را دگرگون مي كند و به طور متقابل تحت تاثير محيط دگرگون شده قرار مي گيرد، به ويژه تكنولوژي پيشرفته موجب مي شود تاثير انسان بر محيط شدت و سرعت يابد. برخي اين گونه دگرگوني سريع محيط را مخرب و موجب اخلال در نظام اكولوژيك« انسان ـ محيط» مي دانند و بر اين نكته تأكيد دارند كه هر نوع دگرگوني اساسي و عميق در محيط طبيعي، بايد با توجه به تاثير بلند مدت آن بر انسان و با پيش بيني نتايج مثبت و منفی آن انجام گيرد.

براي نشان دادن تاثير شرايط محيطي بر انسان، به اختلالات رفتاري افراد و گروه هايي اشاره مي شود كه در شهرهاي پرجمعيت سكونت دارند.

برخي ديگر از متفكران جنبه هاي مثبت تاثير تكنولوژي پيشرفته را نيز متذكر مي شوند و بر اين تاكيد دارند كه هر چند تكنولوژي پيشرفته در بسياري از موارد به بهداشت رواني و اجتماعي انسان ها آسيب مي رساند، ولي از سوي ديگر موجب بالا رفتن سطح زندگي آنان مي شود.

دگرگوني سريع محيط يكي از ويژگي هاي بنيادي زمان ماست. هر روز شهرها محله ها و بناهاي جديد ساخته مي شوند. اين گونه «قرار گاه هاي فيزيكي» برخي الگوهاي رفتاري نقش هاي اجتماعي نويني را بر ساكنان خود تحميل مي كنند يا برخي الگوها و معيارهاي رفتاري را تقويت و برخي ديگر را تضعيف مي كنند و به طور خلاصه جهت و ابعاد جديدي به رفتار ساكنان خود مي بخشند.



روان شناسي محيط چيست؟

در دهه هاي 60 و 70، پژوهش هايي كه به بررسي تاثير «محيط و انسان» اختصاص داده مي شدند، به عنوان بررسي هاي تخصصي رشته هاي «روان شناسي محيط»، «روان شناسي اكولوژيك» يا «علوم اكو رفتاري» منتشر مي شدند.

«گرامان» روان شناسي محيط را مكمل «روان شناسي عمومي» فاقد محيط مي داند و اشاره مي كند از آغاز پيدايش اين علم تا كنون، رشته هاي تخصص گوناگوني چون روانشناسي محيط» كشف مجدد و توجه ويژه به بعدي فراموش شده به چشم مي خورد. گرامان به اين نتيجه مي رسد كه در روان شناسي سنتي به ابعاد محيطي ـ‌ فرهنگي توجه كافي نشده است و اين پديده موجب پيدايش رشتة «روانشناسي محيط يا اكولوژيك» شده است.

ـ در بررسي هاي روان شناختي، محيط انسان را از محيط طبيعي وي جدا نمي كند، بلكه انسان را به عنوان بعدي غيرقابل تفكيك از شرايط محيط مورد پژوهش و بررسي قرار مي دهند. در روان شناسي محيط به آداب، رسوم، ارزش ها و معيارهاي اجتماعي و فرهنگي توجه مي شود. در گروه ديگري از بررسي هاي تخصصي براي تشريح علل پيدايش و هدف هاي روان شناسي محيط به جنبه هاي كاربردي توجه مي شود.

به طور مثال، اكنسبرگر (1976) به عدم موفقيت اكثر برنامه هاي عمراني اشاره مي كند كه به وسيلة‌ جهان غرب براي كشورهاي جهان سوم تهيه مي شود. وي علت اين شكست ها را در مرحلة تهيه و اجراي برنامه هاي فوق جستجو مي كند و عقيده دارد علت اصلي شكست ها اين است كه برنامه ريزهاي غربي از ديدگاه محدود خود به قضاوت مي پردازند. اكنسبرگر عقيده دارد براي رفع مشكل فوق لازم است پژوهش هاي «بين فرهنگي» و «محيطي» متعدد انجام گيرد تا بتوان با توجه به شرايط و داده هاي فرهنگي و «محيطي» برنامه هاي مناسب تري ارائه داد.

(جيفورد (1997) روان شناسي محيط را« بررسي متقابل بين فرد و قرارگاه فيزيكي وي» تعريف مي كند. به عقيدة وي، در چنين تأثير متقابلي، فرد محيط را دگرگون مي كند و هم زمان، رفتار و تجارب وي به وسيلة محيط دگرگون مي شود.





تعريف «قرارگاه فيزيكي»

در روان شناسي محيط، رفتار را در چهارچوب قرارگاه فيزيكي مورد بررسي و پژوهش قرار مي دهند. به طور مثال، يك مدرسه يا آموزشگاه قرارگاه فيزيكي محسوب مي شود و داراي ويژگي هاي زير است.

هر آموزشگاه به عنوان قرارگاهي فيزيكي، تابع عوامل متعدد است: كيفيت كادر آموزشي، سياست هاي اداري آموزشگاه، فلسفه و هدف هاي آموزش، ويژگي هاي دانش آموزان و همچنين شرايط فيزيكي و معماري محيط آن. دانش آموزان به گونه هاي نا همانند به چنين محيطي پاسخ مي گويند و از قرارگاه هاي گوناگون آن استفاده مي كنند. دانش آموزان مجبورند تحت نظم و مقررات پيش بيني شده معيارهايي را بپذيرند، رفتار افرادي را كه در چنين نظام هاي باز و پويا قرار مي گيرند، نمي توان بدون در نظر گرفتن تاثير نظام هاي اجتماعي كلي تر و دربرگيرنده (مانند شهري كه آموزشگاه در آن است و ارزش ها و معيارهاي فرهنگي اجتماعي خاص آن شهر) و همچنين نظام هاي جزيي تر ديگر (مانند نظام تربيتي و سطح اقتصادي خانوادة دانش آموز) پيش بيني كرد. زيرا هر آموزشگاه خود درون قرارگاه فيزيكي گسترده تري مانند منطقه اي از يك شهر يا خود شهر و همچنين يك كشور و ... واقع مي شود. پس براي بررسي رفتار، لازم است به تعامل ابعاد گوناگون قرارگاه ها در همة سطوح توجه شود.

قرارگاه فيزيكي به معني فضاي فيزيكي با هدف هاي كاربردي و سازماني تعريف شده به كار مي رود؛ مانند بيمارستان كه محل معاينه و مداواي بيماران است يا كلاس درس كه محل تولد تدريس و تعليم است.استفاده از مفهوم قرارگاه فيزيكي بيانگر اين نكته است كه در بررسي هاي روان شناسي محيط، انسان خود يكي از عوامل تشكيل دهندة محيط محسوب مي شود. زيرا فرض بر اين است كه رفتار وتجارب انسان را نمي توان بدون توجه به شرايط محيطي و به طور جداگانه مورد بررسي قرار داد. به طور خلاصه در روانشناسي محيط، رفتار در تعامل با ابعاد فيزيكي ـ معماري يا نمادي محيط مورد بررسي قرار مي گيرد.



نقش واهمیت شرایت محیطی ازدیدگاه مکاتب مختلف روانشناسی



در تاريخ روان شناسي با پژوهشگراني آشنا مي شويم كه در مراحل اوليه پيشرفت اين رشته، به تاثير عوامل محيطي بر رفتار توجه كرده اند، مانند هلپاخ آلماني كه حدود 100 سال پيش، گسترش بي روية مكتب «وونت» و پژوهش هاي آزمايشگاهي را مورد انتقاد قرار داده و به بررسي تاثير شرايط محيطي بر رفتار پرداخته است. وي داده هاي محيطي را در سه نوع زير تفكيك مي كند:

1 ـ «محيط طبيعي» مانند خاك، هوا ، نور، جنگل و ...، كه انسان و رفتار وي را تحت تاثير قرار مي دهد و به وسيلة‌انسان دگرگون مي شود.

2 ـ‌ «محيط اجتماعي» كه موضوع بحث روانشناسي اجتماعي است.

3 ـ «محيط فرهنگي» كه شامل كتاب ها، كتابخانه ها، قوانين، دولت ها و بناها و شهرها مي شود. محيط فرهنگي به وسيلة انسان ايجاد شده و تاريخ را منعكس مي كند.

اكنون با پيشرفت روان شناسي محيط بحث و بررسي اين گونه نظريه هاي نسبتاً قديمي نيز از سر گرفته شده است. «تاثير عوامل و شرايط محيطي در مكاتب مهم رشتة روان شناسي بررسي اجمالي فرضيه هاي سه مكتب «روان شناسي عمقي»، «رفتارگرايي» و «گشتالت» كه منشأ پيدايش ديگر نظريه هاي رشتة روان شناسي علمي هستند.



روان شناسي عمقي يا روانكاوي

فرويد موسس مكتب روان شناسي عمقي يا روانكاري است. عقيدة وي بر اين است كه رفتار انسان تحت تاثير غريزه هاي «عشق و زندگي ـ‌ مرگ و نيستي» قرار مي گيرد. اميال جنسي از «بن» يا «نهاد» سرچشمه مي گيرند و تا زماني كه به «من» كه در سطوح نيمه هشيار و هشيار قرار دارد راه نيافته اند، به طور ناهشيار باقي مي مانند. «خود» يا «من» نمايانگر واقعيت هاي جهان خارج است جهان خارج شامل ابعاد فيزيكي و اجتماعي محيط است.پس در روان شناسي عمقي، ابعاد محيط از نظر مهار كردن يا تشفيق اميال جنسي اهميت دارند و در اين حد مورد توجه قرار ميگيرد. به طور مثال، فرايند رشد كودك تحت تاثير شرايط محيط اجتماعي (والدين، دوستان، معلم ...) و همچنين ابعاد فيزيكي ـ‌ معماري محيط قرار مي گيرد. ويژگي هاي معماري محل سكونت به اختفاي روابط جنسي والدين كمك مي كند و در نتيجه در رشد جنسي و عقده هاي رواني كودك موثر است. همچنين شرايط و موانع محيطي (ارزش هاي فرهنگي) موجب مي شود فرد از مكانيزم هاي دفاعي رواني مانند تصعيد و غيره استفاده كند.

يونگ (1962) عقيده دارد همانگونه كه تحول و تكامل بدن انسان داراي ميليون ها سال تاريخ است، نظام رواني فرد نيز داراي چنين گذشته اي است و همان طور كه هر عضو بدن به گونه اي نمايانگر اين رشد وتحول تاريخي است، فعاليت هاي رواني نيز (مثلاً خواب و رويا) گذشتة تاريخي ـ‌ رواني را منعكس مي كند. «من» كه «نيمه هشيار»‌است بر چنين مبناي پيچيده اي قرار دارد.

يونگ (1952) عقيده دارد واقعيت ها محدود به داده هاي فيزيكي نيستند، بلكه واقعيت هاي رواني نيز وجود دارد و واقعيت هاي مذهبي از اين نوع هستند.

روان شناسي رفتارگرايي

اغلب پژوهش هاي مكتب رفتارگرايي محدود به جنبه هايي از رفتار مي شود كه قابل مشاهده و اندازه گيري هستند. «محيط» نيز، به عنوان مجموعه اي از محرك ها، با توجه به پاسخ هايي كه از سوي ارگانيزم ارائه مي شود، مورد بررسي قرار مي گيرد.

بيشتر پژوهش هاي اين مكتب در آزمايشگاه روان شناسي و به منظور بررسي پيوندهاي بين محرك هاي ساده و قابل ضبط و پاسخ هاي قابل اندازه گيري انجام مي گيرد. بدين دليل نيز، واحدهاي بزرگ تر و كلي تر و جريان رفتاري، مانند يك خانم خانه دار در آشپزخانه يا رفتار دانش آموز در مدرسه، جايي در پژوهش هاي اين مكتب ندارد.

مكتب گشالت

ايتلسون (1974) دو مكتب رفتارگرايي و گشتالت را تز و آنتي تز همديگر مي نامد، يكي از مهمترين اختلاف هاي اين دو مكتب اين است كه طرفداران مكتب گشتالت معتقدند پديده ها و رويدادهاي مركب و همچنين رفتار را نمي توان به اجزاي ساده (به عنوان مثال تداعي هاي ) تجزيه كرد، زيرا تركيب و هيئت هر پديدة‌مركب (يعني گشتالت آن) متفاوت از مجموع اجزاي آن است. پس رفتار و فرايندهاي پاية رواني از قبيل ادراك، شناخت، احساس و تفكر را نيز نمي توان به اجزاي تشكيل دهندة آنها مانند «پيوندها» تجزيه كرد.پژوهشگران مكتب گشتالت بيش از ديگر مكاتب به شرايط محيط (به معني جامع آن) توجه دارند، كوفكا (1935)، از بنيانگذاران اين مكتب، محيط را به دو نوع «جغرافيايي» و «رفتاري» تفكيك ميكند. «محيط جغرافيايي» به معني «محيطي كه به طور عيني وجود دار» و «محيط رفتاري» بدان گونه كه «به وسيلة فرد تجربه مي شود» به كار مي رود.

يك نفر ممكن است از يك محيط جغرافيایي در دو مقطع زماني، دو نوع ادراك و تجربة مختلف بيابد. به طور مثال، يك بار براي گردش و تفريح و بار ديگر براي معالجة يكي از نزديكان خود از شهرستان به تهران مي آييم. اگر براي سير و سياحت به تهران آمده باشيم، ممكن است مشكلات رفت و آمد و سر و صداي شهر را ناراحت كنده نيابيم و كوشش كنيم دوران اقامتمان در تهران طولاني تر شود. اگر براي معالجه به تهران آمده باشيم، احتمالاً مشكلات رفت و آمد را به زحمت تحمل مي كنيم.

«محيط جغرافيايي» بخشي از «محيط رفتاري» است، زيرا ويژگي هاي محيط جغرافيایي نيز شناختي را كه از محرك ها و رويدادها حاصل مي شود متاثر مي سازد. دخالت محيط جغرافيايي در محيط رفتاري از يكسو و اكتسابات و تجارب مشترك افراد حين اجتماعي شدن از سوي ديگر موجب مي شود در محيط رفتاري افراد و گروه ها جنبه هاي مشترك به وجود آيد.

روان شناسي ميدان

«نظريه» داروين بيان كرده است كه از پژوهشگران مكتب گشتالت به شمار مي آيد. لوين در چهارچوب نظرية‌ خود محل و موقعيت مشخصي براي ابعاد محيطي در نظر گرفته است. وي عقيده دارد رفتار تابع تاثير متقابل عواملي است كه از فرد از يك سو و از محيط از سوي ديگر، سرچشمه مي گيرند. وي براي بيان پديدة حاصل از تاثير متقابل عوامل فردي و محيطي از مفهوم «فضاي زيستي» استفاده مي كند.

يكي از مهم ترين مباني اين نظريه چنين است: رفتار تابع ويژگي هاي فضاي زيستي است. به بيان ديگر رفتار تابع تاثير متقابل ابعاد «شخصيتي» و «محيطي» است. در اين نظريه «محيط» به معني داده هاي محيطي ادراك شده به كار مي رود، يعني محيطي كه تحت تأثير عوامل روان شناختي قرار گرفته است و نه محيطي كه به طور عيني وجود دارد.

لوين (1963) تأكيد مي كند، هر گاه بخواهيم رفتار كسي را پيش گويي كنيم بايد از علايم رياضي استفاده كنيم تا همة عوامل موجود در «ميدان رواني» منعكس شود. به طور مثال، نيازها به رفتار سازمان مي بخشند و داراي جهت و شدت معيني هستند. شدت و جهت نيازها را مي توان به وسيلة «بردار» بيان كرد (علاقه به خواندن كتاب يا خوردن شيريني با بردار مثبت و نداشتن علاقه به شركت در يك امتحان با بردار منفي نشان داده مي شود.)

اگر معلمي بخواهد رفتار كودكي را در مدرسه پيش بيني كند بايد به ويژگي هاي ميدان رواني وي توجه كند. در اين ميدان، عواملي چون همكلاسي ها، دوستان، هدف هاي آگاه و ناخودآگاه و همچنين رويدادها و ترس هاي كودك دخالت دارند. هر گاه معلم بخواهد با استناد به «ميدان رواني» خود قضاوت كند، دچار اشتباه خواهد شد.

علاوه بر جنبه هاي اختصاصي ميدان مانند هدف ها (ارزش ها و معيارها و نيازهاي فردي و ...)، جنبه هاي عمومي «ميدان رواني» نيز حائز اهميت است، مانند جو كلي كه ممكن است دوستانه، غير دوستانه يا مثلاً آشفته باشد. 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: اجتماعي
برچسب‌ها: علوم اجتماعیروانشناسیرابطه انسان با محیط
[ ] [ 11:31 ] [ فردانگار ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

بنده شجاعي فرد دبير رشته مطالعات علوم اجتماعي هستم.در اينجا شما مطالب جذاب درباره دروس رشته مطالعات علوم اجتماعي خواهيد يافت كه هم براي دانش آموزان و معلمان و ساير افراد علاقه مند مي تواند مفيد و آموزنده باشد.
امکانات وب
میهن بلاگ